توضیحات
ندگینامههای کارهای کوتاه و عموما ۱۰۰ صفحهای هستند که بیشتر تمرکز روی کودکی قهرمانان ورزشی، به خصوص فوتبالیستهای روز دارند. این کتابها که توسط دو نویسندهی خوب، یعنی مایکل پارت و مت اولدفیلد نوشته شدهاند، نثری ساده و ادبیاتی خوانا دارند که میتواند هر کسی را مجذوب قصه کند.
این قصهها با نگرشی متفاوت نسبت به زندگینامههای عادی شکل میگیرند؛ آنها کودکی افسانههای دنیای ورزش امروز را تا زمانی که به قهرمانی میرسند، تحلیل میکنند.
قصهی گرت بیل شاید زیادی ساده باشد. داستانِ هری کین به نظر خیلی پیچیده نرسد. اما درکِ عمق تلاش و خواستن این کودکان است که آنها را به قهرمانانی جهانی تبدیل میکند. مایکل پارت دقیقا سراغ همین موضوع رفته و در هر قهرمان، عنصرِ پیروزی را میجوید.
در رونالدو به اراده میرسد، در مِسی به خانواده و باور آنها، در نیمار به اعتقادات الهی دست پیدا میکند. لزوما این کتابها فقط برای نوجوانان نیستند. چون علاوه بر سادهخوان و جذاب بودن، در نهایت روایتگر قصههای واقعی این قهرمانانند. طی سالها کار ما، کودکان زیادی بودهاند که توسط همین کتابها رو به ادبیات و کتابخوانی آوردهاند. اینطور مسیری تازه جلوی پایشان گذاشته شده است.
فوتبال امری پویاست، همیشه ادامه دارد. قهرمانهای قدیمی بازنشسته شده و افراد جدید جایشان را میگیرند. پس این مجموعه هم مدام در حال بیشتر شدن خواهد بود، ما حداقل سالی چند عنوان از آنها را به چاپ خواهیم رساند.
محمد همه جا بود، سه یا چهار شوت به سمت دروازه کرد، یک کرنر خطرناک را سر زد، بهترین موقعیت لیورپول را هدایت کرد، پاس داد و در نهایت خودش کار را تمام کرد. با هر حرکتاش قهوهخانه در روستای کوچک منفجر میشد.
بر روی سکوها اولین شعار شروع شد: او پادشاه مصری است! و بعد آن اتفاق باورنکردنی افتاد. داستان هیجانانگیز محمد صلاح که از روستای کوچک در مصر به آسمان ورزش رسید. مایکل پارت نویسنده کتاب پرفروش قصه شگفت انگیز مسی و ظهور یک برنده رونالدو، و بسیاری از کتابهای دیگر در مجموعه ستارگان فوتبال است.
بخشی از متن کتاب
مادر گفت: این فقط پاداش کار و تلاش سختته، هر زمانی که به ما نیاز داشتی اینجا هستیم. مربیات مرد خوبیه، و مواظبت خواهد بود.
پدر درحالی که اشک در چشمانش جمع شده بود و جواب سوالش را میدانست پرسید: این چیزیه که میخوای پسرم؟
مو سرش را به علامت تایید تکان داد.
یک ماه بعد، در اتوبوس همیشگی نشسته و چمدانی جلوی پایش بود. اینبار میدانست که شب برنخواهد گشت. قلبش تیر کشید. باید برای انجام کاری که عاشقش بود چیزهایی را قربانی میکرد. و مصمم بود که بهترین استفاده را از آن ببرد.
در ماه اگوست، مو صلاح به تیم زیر ۲۰سالههای المُقاوِلون منتقل شد. از کار و تماشای بازیکنان با تجربهتر لذت میبرد. در می همان سال، در حالی که فصل رو به پایان بود، احساس میکرد پیشرفت معقولی کرده است.بخشی از متن کتاب
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.